معرفی و دانلود کتاب در باب زندگی و رنج: فلسفه علیه مشقتهای روزمره
معرفی کتاب در باب زندگی و رنج: فلسفه علیه مشقتهای روزمره
زندگی غیرقابلتحمل و آینده کاملاً پوچ و مبهم است. خوشبختی فاصلهی بین دو بدبختی است و شادی حتی در خواب هم به سراغمان نمیآید. با وجود همهی اینها، چارهای نداریم جز تحمل همین وضعیت. کتاب در باب زندگی و رنج در افتضاح بودن وضعیت با ما همعقیده است، اما میکوشد تا در این سیاهچاله ستارهای صید کند و دری به روی زندگی قابل تحملتر بگشاید. کیرن ستیا احساسات منفی و افکار تاریک ما را درک میکند و به ما کمک میکند تا با کمک فلسفهی ساده و کاربردی، اوضاع را برای خود قابل تحمل و دوستداشتنی کنیم.
دربارهی کتاب در باب زندگی و رنج
اوضاع مسخره، دردآور، آزاردهنده و مضحک است. حتی از اینها هم بدتر، یک جنایت تماموقت است. ما به دنیا آمدهایم تا چهکار کنیم؟ مقصود زندگی از راه دادن ما به دنیا، آزار و اذیت بوده است؟ وحشتناک است اما واقعیت همین است که ما برای رنج کشیدن آفریده شدهایم و هرقدر برای پیدا کردن حس خوشبختی تلاش کنیم، بیشتر از چند روز یا نهایتاً چند آن ماه آن را احساس نخواهیم کرد. دردها، بیماریها، بدبیاریها و اتفاقاتی که حتی در کابوسهایمان هم از آنها میترسیدیم، بر سر ما نازل میشوند و باید بهسرعت آنها را بپذیریم. بخش بد ماجرا این است که مصیبتها پروژههایی موقتی نیستند که تمام شوند و دوباره صبح امید سر زند، بلکه آنها همیشگی هستند و این خوشحالی است که هرازگاهی از پشت کوهها سر برمیآورد و دوباره غروب میکند. حال باوجود اینهمه بدبختی چهکار باید بکنیم؟ از دست ما موجودات بیچاره چه کاری ساخته است؟ هیچ! ما نمیتوانیم ذات زندگی را تغییر دهیم و رنج را که مادهی اولیهی به وجود آمدن آن است، از درونش بیرون بکشیم و دور بیندازیم. اگر میخواهیم در مدتزمان کوتاهی که ساکن زمین هستیم زندگی قابل تحملی داشته باشیم، باید بتوانیم خودمان را با رنجها تطبیق دهیم؛ مانند کاری که کیرن ستیا انجام داد. او تصمیم گرفت غم بزرگ را به کاری بزرگ تبدیل کند و کتاب در باب زندگی و رنج را برای جهانیان به ارمغان آورد. او این کتاب را در سالهایی نوشت که سایهی مرگ در کوچهها میچرخید و خنجرش را به جان ما فرومیکرد. زمانی که وحشتی به نام «کووید 19» پا گذاشتن به خیابان را با مرگ مساوی کرده بود و روزانه هزاران نفر با زندگی بدرود میگفتند. در همین میان کیرن ستیا (Kieran Setiya) کار بزرگ خود را آغاز کرد و دیدگاه فلسفی خود را فریاد زد.
کتاب در باب زندگی و رنج: فلسفه علیه مشقتهای روزمره (Life is Hard: how philosophy can help us find our way)، ابتدا بهسراغ نیاکانمان رفته و از زبان گذشتگان «مفهوم زندگی» را بازگو میکند. از دیدگاه فلاسفهی قرون پیشین نیز مقولهی «شر» در جهان دردسری لاینحل بود. آنها هم نمیدانستند با اینهمه بدبختی چهکار کنند! بنابراین هر کدام دیدگاه خود را عنوان کردند که کیرن ستیا بخشی از آنها را با نظرات و تحلیلهای خود ترکیب کرده و به ما ارائه کرده است. او کوشیده است تا پس از بحث دربارهی شکستها، ناتوانیها و رنجهای بشر، نقش عدالت و شادمانی را نیز به چالش بکشد و تأثیر آن بر زندگی انسان را شرح دهد. بخش نخست کتاب کیرن ستیا به معرفی زندگی انسانی بیمار میپردازد که پزشکان از او قطع امید کردند و ناچار شد بپذیرد که تا آخر عمر، دردی مزمن همراه اوست؛ اما این موضوع باعث نشد او زندگی را متوقف کند. نمیتوانیم بگوییم که حال روحی و روانی خوبی داشت، بهخصوص که همسرش نیز سرطان گرفت و مادرش به آلزایمر مبتلا شد. درواقع بلایی وجود نداشت که بر سر زندگیاش آوار نشده باشد. هدف کیرن ستیا در این فصل از کتاب این نیست که روند موفقیت و به اوج رسیدن یک فرد بیمار را نمایان کند، بلکه میخواهد به ما نشان دهد زندگی تا کجا میتواند ما را با خود تطبیق دهد و در بدترین شرایط نیز اوضاع را بهحد تعادل برساند.
کیرن ستیا در کتاب خود از مشکلی نام میبرد که همهجا همراه ماست. فرقی ندارد در سلول انفرادی باشیم یا کنسرتی شلوغ، در هرحال «تنهایی» دست از سر ما برنمیدارد. حس بیکسی، درک نشدن و طرد شدگی گویا جزئی از بشر بودن است و نمیتوانیم آن را از خود جدا کنیم. این حس مربوط به قرن 20 و 21 نمیشود و فیلسوفان قدیم و شاعران قرون گذشته نیز آثار بسیاری از خود برجای گذاشتهاند که نشان میدهد «تنهایی» مشکل همهگیر و همیشگی بشر بوده و هنوز هم هست. از اشعار مولانا گرفته تا رمانهای هاروکی موراکامی که به ما ثابت میکنند که تنهایی دردی عمیق و قدیمی است. کتاب در باب زندگی و رنج ادعایی در زمینهی برطرف کردن این مشکل ندارد و نمیگوید که میتواند این درد را از بین ببرد، اما به ما کمک میکند تا بدانیم چطور میتوان کمی راحتتر با آن کنار بیاییم و زندگی قابل تحملتری داشته باشیم.
شاید عجیب بهنظر برسد اما ما دو نوع اندوه داریم: اندوه بهخاطر دیگری و اندوه برای خود. معمولاً این دو نوع غم همزمان بهسراغ آدم میآیند و بهمرور زمان بهبود مییابند، اما نمیتوان تضمین کرد که در دورهی بهبودش چه آسیبی به آدم وارد میشود. اندوه درجات مختلف متعددی دارد، از تمام شدن یک رابطهی عاشقانه گرفته تا مرگ نزدیک عضو خانواده. کتاب در باب زندگی و رنج از زبان افرادی که این دردها را تجربه کردهاند، احساسات گوناگون و دردآوری را بیان کرده است تا به ما نشان دهد اندوه، همانقدر که میتواند زندگی ما را نابود کند، در پرورش و پختگی شخصیت ما نیز تأثیرگذار است.
هنگامی که حس تنهایی، ناتوانی و اندوه با همدیگر متحد شوند، آدمی را به خشم و نفرت دچار میکند، بهخصوص اگر بیعدالتی جهان را هم ببینیم و کاری از ما ساخته نباشد. در چننی شرایطی، هجوم حس پوچی به روح آسیبدیدهی ما، یک قطعیت حتمی است. حس پوچی چیزی نیست که بتوانیم بهطور فردی در بهبود آن تأثیرگذار باشیم؛ این مشکل به همتی جمعی نیاز دارد و یکی از ضروریترین اقداماتی که برای برطرف کردن آن باید انجام داد امیدبخشی عمومی است. کتاب در باب زندگی و رنج، امید را پیشنیاز خوشبختی میداند. صرف امیدوار بودن کافی نیست و باید برای رسیدن به حال خوب و عدالت تلاش کرد؛ اما مسلماً بدون امیدواری هیچ جنبشی بهوجود نخواهد آمد. کیرن ستیا میداند که «امید» میتواند یک عاشق را به کوه کندن وا دارد و بیماری درحال احتضار را به برنامهریزی برای آیندهای دوردست مجبور کند. ما نمیدانیم زندگی در آینده چه خواهد شد و دنیا برایمان چه خوابی دیده است، اما میدانیم زندگی هرقدر هم که تلخ و عذابآور باشد، تنها چیزیست که داریم و باید برایش مبارزه کنیم.
کتاب در باب زندگی و رنج، با ترجمهی امیر قاجارگر در نشر خوب منتشر شده است.
جوایز و افتخارات کتاب در باب زندگی و رنج
- بهترین کتاب سال 2022 به استناد مجلهی نیویورکر
- از بهترین کتابهای هفتهنامهی ECONOMIST در سال 2022
نکوداشتهای کتاب در باب زندگی و رنج
- این کتاب ما را با این واقعیت مواجه میکند که زندگی بیرحم و ناعادلانه است، اما فلسفه راهی برای کنار آمدن با این وضعیت را در سر راه ما میگذارد. (دیلی میل)
- در این کتاب یک فیلسوف معنای زندگی را در مییابد و به نتایج مفید و مؤثری میرسد. (جیمز مک کوناچی، ساندی تایمز)
- این کتاب تسلیبخش انسان در لحظات چالشبرانگیز است. خواندن آن همچون گفتوگو با دوستی متفکر است که احساس خوبی در شما ایجاد میکند. (نیویورکتایمز)
- ستیا به ما نشان میدهد که چالشهایی همچون تنهایی، غم و شکست اجتنابناپذیر هستند. بهتر است این تجربیات سخت را بپذیریم و با کمک آنها مهربانتر شویم و شخصیت پختهتری داشته باشیم. (جاشوا روتمن، نیویورکر)
- یک کتاب زیبا، شگفتانگیز و پرسشگر! خوانندهای همچون من در انتها به این نتیجه میرسند که در زندگی خود بازاندیشی کنند. (دیوید ادموندز، نویسنده)
- همه باید این کتاب را بخوانند. نویسنده در این کتاب چهرهی «انسانی» فلسفه را با شفقت و بینشی خیرهکننده، به ما نشان میدهد. (ربکا گلدشتاین، فیلسوف و نویسنده)
کتاب در باب زندگی و رنج برای چه کسانی مناسب است؟
این کتاب به هر کسی که دیگر نمیتواند این زندگی را تحمل کند و از همهچیز خسته شده است، کمک میکند تا راحتتر بتواند با این مصیبت ازلی و ابدی کنار بیاید و حتی آن را دوست داشته باشد.
در بخشی از کتاب در باب زندگی و رنج: فلسفه علیه مشقتهای روزمره میخوانیم
وقتی به نقش بیعدالتی در زندگی خود یا دیگران میاندیشیم، اولین گام در شفاف کردن موضوع درک این نکته است که مسائلی ازایندست در ابتدا گیجکننده و دشوارفهماند. لودویگ ویتگنشتاین معتقد بود این موضوع در مورد همۀ مسائل فلسفی صادق است. او میگفت: «فلسفه نبردی است علیه افسونزدگی ذهن، و سلاح ما در این نبرد زبان است. » اغلب در همان ابتدای مسیر گمراه میشویم: «شعبدهباز حرکت سرنوشتساز حقۀ خود را انجام داده و ازقضا آن حرکت دقیقاً همان حرکتی بود که فکر میکردیم هیچ حقهای در آن نیست. » اینجا حقه همان تضادی است که بین اخلاق و منافع شخصی قائل میشویم، آن هم بدون آنکه توضیح دهیم منظور از «منافع شخصی» چیست. اگر منظورمان از منفعت شخصی خوشحالی یا حس و حال خوب است، بله منفعت شخصی به این معنا ممکن است با نگرانی شایسته برای حقوق و نیازهای دیگران در تضاد باشد.
شاید کسانی که دغدغۀ این مسائل را دارند از دیدن وضعیت فعلی جهان آزردهخاطر شوند؛ درحالیکه چه بسا ظالم شاد و خرسند باشد. اما تنها خوشحالی نیست که ارزش خواستن دارد. در ابتدای کتاب از مایا صحبت کردیم که به دستگاه شبیهساز پیشرفتهای متصل است و نمیداند افرادی که ملاقات میکند، بیشتر کارهایی که بهظاهر انجام میدهد و افکاری که از سرش میگذرند، واقعی نیستند. مایا خوشحال است اما زندگی خوبی ندارد یا اصلاً زندگی نمیکند. حالا فرض کنیم منفعت شخصی نه به خوشحالی بلکه به شکوفایی انسان وابسته است: بههرحال همه میخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم. اما بخشی از خوب زیستن این است که بایسته زندگی کنیم، یعنی احساسات و کردارمان مبتنیبر خرد و شعور باشد. اگر اهمیت دادن به حقوق و نیازهای دیگران عملی خردمندانه و شایسته محسوب میشود، پس بدون اهمیت دادن به آنها نمیتوانیم زندگی خوبی داشته باشیم.
منبع: کتابراه